محل تبلیغات شما



سلام.

واما قصه غصه، ماجرای یک تمدن چند هزار ساله، جامعه ای که پروفسور حسابی به خود دید اما فالورهای سلبریتی هایش زبان زد خاص و عام است، یادمان رفته اینجا تختی دستش را بست، تا حق جوانمردی را برای حریف روسی دست شکسته اش ادا کند، ما هم تا پای جان با یمن جنگ زده جنگیدیم و با افتخار ۵ گل زدیم.

اینجا گرسنه ها فعلا محکوم به مرگند و یادمان رفته پیرزنی همه داراییش که چند تخم مرغ بود را بخشید تا اسم او را هم در لیست مشتریان یوسف بنویسند.

با ماشین های آخرین مدل چند میلیارد تومانمان فخر میفروشیم و حسرت میخورند دختران و پسران دم بختی که آرزویشان فقط یک سقف شکسته است بین خودشان و آسمان.

قدیمها جوانمرد زیاد داشتیم.دلم مرد میخواهد.انسان

 


عید نزدیکه-رفت و آمد و شور و هیجان و ظاهر جامعه و مردم شده پر از انرژی و جنبش و حرکت.اما درون آدمها چه خبره الله اعلم.

درون من یک قدم نزدیک تر شدن به مرگ و یک عمر بیهوده صرف شدن و یک دنیا جوانی هدر رفتن و .

درون من خسر الدنیا و بدتر از اون خسر الاخره!

تنها یک نکته و یه نقطه و کورسوی امید برام هست و اونم اینه که:

امام حسین (ع) رو خیلی دوست دارم.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

يادداشت‌های يك دهه چهلی الله